سرکوب برنامه ریزی شده بدست دولت ها، از قبیل جنگ، شکنجه و زندان، و عدم پاسخگوئی به معضل فقر، اعتیاد و فحشا، بخشی از خشونتی سیاسی است و عواقبی مخرب و خطرناک برای فرد، خانواده و کل جامعه در بر دارد. تعریف خشونت بر این اساس استوار است که خشونت عملی خنثی نبوده و باعث وقوع آسیب دیدگی در ابعادی متفاوت می شود. يكي از پي آمدهاي سركوب توسط دولت جمهوري اسلامي جلای وطن ايرانيان و آغاز زندگي آنان در غربت و در شرايطي طاقت فرسا بوده است. با این که اقشار مختلفی از ایرانیان در طول بیش از سه ده تسلط رژیم اسلامی مجبور به ترک ایران گشته اند، طی دهه 1360 ،که نشانگر اوج سرکوب رژیم اسلامی بوده است، خیل عظیمی از فعالین سیاسی مخالف رژیم از ایران گریخته و سپس جانبدربردگان از زندان و شکنجۀ رژیم نیز بتدریج به خارج از ایران راه یافتند. تحقیقات روانشناسانه نشان می دهند که تبعید یا ترک اجباری وطن می تواند از بزرگترین ضربات در زندگی افراد محسوب شود. این تجربه با ترک برنامه ریزی شده و هدفمند زادگاه، که مهاجرت نامیده می شود، فرق داشته و پی آمدهای متفاوتی را برای افراد در بر دارد. مضاف بر آن، برای جانبدربردگان از شکنجه، تجربه تبعید ماهیتی پیچیده تر و دردناک تر به خود می گیرد. این مقاله ضمن پرداخت به پی آمدهای شکنجه برای فرد، خانواده و جامعه، به بررسی تجربۀ پیچیدۀ جان بدربردگان از شکنجه در تبعید و قابلیت روی پا ایستادن دوباره آنان می پردازد. مجموعۀ نقل قول ها در این مقاله متعلقند به تحقیقات نگارنده با جانبدربردگان از شکنجه و زندان در رژیم جمهوری اسلامی، که در تبعید بسر می برند.
برترین نوشتهها و صفحهها
دستهها
بایگانی
آمار وبنوشت
- 17٬765 بازدیدها